7 اشتباه مدیریتی در ادارات و سازمان های مختلف که موجب بحران می شود
رصد کالا: در ادامه به 7 اشتباه بزرگ مدیریتی می پردازیم که می توانند آرامش هر سازمانی را به هم بزنند.
به گزارش رصد کالا به نقل از مهر، ساعت از پنج عصر گذشته بود و آقای رضایی، مدیر بخش فروش، با کلافگی به صفحه اکسل روی مانیتورش خیره شده بود. همه چیز از یک ایمیل ساده آغاز شد. واحد مالی درحال بروزرسانی فهرست دارایی های شرکت بود و از او خواسته بودند تا فهرستی از تجهیزات الکترونیکی بخش خودش، همچون لپ تاپ ها و پرینترها، را ارسال نماید. کاری که در ظاهر نباید بیشتر از نیم ساعت زمان می برد، حالا به یک بحران تمام عیار تبدیل گشته بود. دو عدد از لپ تاپ های جدیدی که سال قبل خریداری شده بودند، پیدا نمی شدند. هیچ کس به خاطر نمی آورد که آنها را به چه کسی تحویل داده اند و هیچ سندی هم برای اثبات آن وجود نداشت. زمزمه ها در قسمت شروع شده بود؛ نگاه های مشکوک بین کارمندان رد و بدل می شد و فضای دوستانه تیم، جای خویش را به تنشی سنگین داده بود. آقای رضایی نمی دانست باید نگران هزینه چند ده میلیونی لپ تاپ های گمشده باشد یا جنجالی که در تیمش به پا شده بود. این داستان، هرچند ساختگی، روایتی آشنا برای خیلی از مدیران است؛ یک اشتباه کوچک که به بحرانی بزرگ و جنجالی تبدیل می شود. مدیریت، هنری است که در آن جزئیات، سرنوشت کل مجموعه را رقم می زنند. در ادامه به ۷ اشتباه بزرگ مدیریتی می پردازیم که می توانند آرامش هر سازمانی را به هم بزنند. ۱. ارتباطات ضعیف؛ میدان مین شایعات
وقتی مدیر به درستی و شفافیت با تیم خود صحبت نمی کند، کارمندان فضای خالی اطلاعاتی را با حدس و گمان و شایعات پر می کنند. تصور کنید مقرر است تغییری در ساختار شرکت ایجاد شود. اگر مدیر اهداف، علل و فرایند این تغییر را به وضوح توضیح ندهد، دیری نمی پاید که شایعه تعدیل نیرو، جابجایی های گسترده یا حتی ورشکستگی شرکت دهان به دهان می چرخد. این عدم شفافیت، اضطراب را زیاد می کند، بهره وری را می کاهد و حس بی اعتمادی عمیقی را بین کارکنان و مدیریت بوجود می آورد. یک مدیر موفق، یک کانال ارتباطی دوطرفه و صادقانه با تیم خود می سازد و اجازه نمی دهد ندانستن، بهانه ای برای نگرانی و حاشیه شود. ۲. مدیریت خُرد؛ قاتل خاموش انگیزه
هیچ چیز به اندازه مدیری که دائماً بالای سر کارمندانش ایستاده و در تمام جزئیات دخالت می کند، کشنده نیست. این سبک مدیریتی که به آن «مایکرومنیجمنت» یا «مدیریت خرد» می گویند، پیامی روشن برای کارمندان دارد: "من به تو و توانایی هایت اعتماد ندارم." مدیری که برای ارسال یک ایمیل ساده هم باید نظر بدهد یا نحوه چینش فایل ها روی دسکتاپ را کنترل می کند، در واقع استقلال، خلاقیت و حس مسئولیت پذیری را از تیمش می گیرد. کارمندان احساس می کنند که تنها مجری دستورات هستند و ارزشی برای ایده ها و روش هایشان وجود ندارد. این رویکرد در بلند مدت منجر به فرسودگی شغلی، کاهش شدید انگیزه و استعفای بهترین نیروهای سازمان می شود.
۳. نادیده گرفتن مدیریت اموال؛ جنجال بر سر دارایی های گمشده
برگردیم به داستان آقای رضایی. مشکل او نه از بی دقتی کارمندان، بلکه از یک خلاء مدیریتی ریشه می گرفت: عدم وجود یک سیستم مدون برای مدیریت اموال و دارایی ها. در خیلی از ادارات و سازمان ها، تجهیزات و وسایل گران قیمت مانند کامپیوترها، میز و صندلی های اداری، و ابزارهای تخصصی بدون هیچ گونه ردیابی و شناسه ای جابجا می شوند. این هرج و مرج تا وقتی که احتیاج به حسابرسی، انبارگردانی یا جابجایی پیش نیاید، پنهان می ماند. اما در آن لحظه، نبود یک لپ تاپ یا یک پروژکتور می تواند بهانه ای برای افترا زنی، سوءظن و درگیری های داخلی شود و ضرر مالی قابل توجهی به سازمان وارد کند. اینجاست که اهمیت یک راهکار ساده اما حیاتی مشخص می شود: چاپ برچسب اموال. استفاده از برچسب های بادوام و با کیفیت که حاوی کد شناسایی و نام سازمان هستند، به آسانی این مشکل بزرگ را حل می کند. هر دارایی یک هویت مشخص پیدا می کند و فرایند ردیابی آن شفاف و بدون دردسر می شود. مجموعه هایی مانند چاپ مدرن یاس با سال ها تجربه در حوزه چاپ و تبلیغات، راهکارهای تخصصی برای این نیاز سازمان ها عرضه می دهند. این مجموعه با درک حساسیت موضوع، لیبل اموال با کیفیت، با چسبندگی بالا و مقاوم در مقابل شرایط محیطی مختلف تولید می کند که خیال مدیران را از بابت حفظ و کنترل دارایی ها راحت می سازد. برای کسب اطلاعات بیشتر و حتی سفارش فقط کافیست روی کلمه برچسب اموال کلیک کنید. ۴. عدم قدردانی و بازخورد سازنده
کارمندان روبات نیستند. آنها نیاز دارند دیده شوند و بابت تلاش هایشان مورد قدردانی قرار گیرند. مدیری که موفقیت های تیمش را نادیده می گیرد یا آنرا وظیفه بدیهی آنها می داند، به مرور زمان با تیمی بی انگیزه و دلسرد مواجه خواهد شد. یک تشکر ساده، یک ایمیل قدردانی عمومی یا یک پاداش کوچک می تواند تاثیری شگرف بر روحیه افراد بگذارد. از طرفی، انتقاد کردن بدون عرضه راهکار هم به همان اندازه مخرب است. بازخورد باید سازنده باشد؛ یعنی در کنار اشاره به نقاط ضعف، به فرد کمک نماید تا مسیر بهبود را پیدا کند. مدیری که فقط ایراد می گیرد و راهی پیش پای کارمند نمی گذارد، تنها حس بی کفایتی و ناامیدی را در او تقویت می کند. ۵. تبعیض و رفتارهای ناعادلانه
هیچ چیز مانند حس تبعیض نمی تواند یک تیم را از هم بپاشد. وقتی کارمندان احساس کنند که مدیر بین افراد فرق می گذارد، فرصت های شغلی، افزایش حقوق، یا حتی تعریف و تمجیدها بر مبنای روابط شخصی توزیع می شود و نه شایستگی، عدالت در سازمان می میرد. این رفتارها که گاهی کاملا ناخودآگاه از جانب مدیر سر می زند، سبب تشکیل گروه بندی های داخلی، حسادت و رقابت ناسالم می شود. یک مدیر حرفه ای باید تلاش کند با همه اعضای تیمش رفتاری یکسان و مبتنی بر عملکرد داشته باشد و تصمیمات خویش را بر مبنای داده های شفاف و قابل دفاع اتخاذ کند، نه بر پایه حس شخصی یا دوستی. ۶. مقاومت در مقابل تغییر و نوآوری
"ما همیشه همینطور کار کرده ایم!" این جمله، زنگ خطر مرگ یک سازمان است. دنیای امروز با سرعت درحال تغییر است و مدیرانی که در مقابل فناوری های نوین، روش های نوین و ایده های خلاقانه مقاومت می کنند، در واقع سازمان خویش را بسمت شکست هدایت می کنند. این نوع مدیران نه تنها مانع پیشرفت مجموعه می شوند، بلکه کارمندان جوان، خلاق و باانگیزه ای که به دنبال نوآوری هستند را هم سرخورده و ناامید می کنند. یک مدیر خوب، گوش شنوایی برای ایده های جدید دارد، ریسک های منطقی را می پذیرد و فرهنگ یادگیری و بهبود مستمر را در سازمان ترویج می کند.
۷. ناتوانی در حل تعارضات
در هر تیمی، اختلاف نظر و تعارض امری طبیعی است. هنر یک مدیر در نحوه مدیریت این تعارضات نهفته است. نادیده گرفتن اختلافات، به امید این که خود به خود حل شوند، مانند پاک کردن صورت مساله است و سبب می شود مشکلات کوچک به کینه های عمیق تبدیل شوند. از طرفی، دخالت جانبدارانه یا کوشش برای سرکوب کردن یکی از طرفین هم اوضاع را بدتر می کند. مدیر باید بعنوان یک میانجی بی طرف عمل کند، به هر دو طرف فرصت دهد تا دیدگاه خویش را بیان کنند و به آنها کمک نماید تا به یک چاره مشترک و مورد رضایت دست یابند. توانایی در حل تعارض، یکی از کلیدی ترین مهارت ها برای حفظ یک محیط کاری سالم و پربازده است.
در نهایت، مدیریت یک سفر بی انتها از یادگیری و بهبود است. هیچ مدیری کامل نیست، اما مدیران موفق کسانی هستند که با شناخت این اشتباهات رایج و کوشش برای پرهیز از آنها، محیطی سرشار از اعتماد، انگیزه و احترام می سازند؛ محیطی که در آن انرژی افراد به جای صرف شدن در جنجال های بیهوده، صرف رشد و موفقیت سازمان می شود.
این مطلب، یک خبر آگهی بوده و خبرگزاری مهر در محتوای آن هیچ نظری ندارد.
منبع: رصد كالا
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب