چگونه کشاورزی به پر سودترین صنعت دنیا تبدیل می شود؟
به گزارش رصد کالا کمتر کسی می تواند در مقابل وسوسه سود و بازدهی چند برابر به نسبت انواع و اقسام پیشنهادات سرمایه گذاری مقاومت کند.
شاید بسیاری از ما نگران حفظ ارزش پول خود بوده ایم و خیلی از راهکارهای سنتی و رایج را آزموده باشیم، ولی روند تبدیل دارایی به پول نقد یا اصطلاحا نقد شوندگی دارایی همیشه یکی از عوامل ناخرسندی و گاها پشیمانی ما از سرمایه گذاری بوده است.
از همین رو سبد سرمایه و دارایی های هر خانوار (به شرطی که وجود داشته باشد و البته بهتر است که باشد) باید تلفیقی از دارایی های مختلف باشد و حدودا همه این را می دانند که نباید همه تخم مرغ ها را در یک سبد گذاشت.
انواع و اقسام سرمایه گذاری ها، پرونده روشنی دارند و کم و بیشتر از پیامدها، منافع و مشکلات هر نوع سرمایه گذاری اطلاعات نسبتا کاملی در اختیار همه ما قرار دارد.
سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، سرمایه گذاری در بازارهای مالی و سهام، سپرده گذاری در بانک ها، سرمایه گذاری در فلزات با ارزش، طلا و ارزهای خارجی، همه و همه روزهای خوب و بدی را برای علاقمندان خود به وجود آورده اند.
چیزی که در بین همه این قبیل سرمایه گذاری ها مشترک است، افت و خیزهای ناشی از تأثیر آنها بر یکدیگر است و به نظر می آید تنها شکلی از سرمایه گذاری که میتواند بشکلی مستقل از بقیه انواع سرمایه گذاری ها راه خویش را به سمت آینده باز نماید، سرمایه گذاری بر روی طبیعت است.
هر کسی که حتی یک مرتبه با اندکی وسواس و دقت به طبیعت نگاه کند متوجه روند رو به رشد و رو به افزایش انواع موجودات در طبیعت پی می برد، انگار که دستی قدرتمند در پشت سر همه این اتفاقات و رشد دایم و بدون وقفه طبیعت قراردارد.
درست است که طبیعت هم در بعضی مواقع گرفتار تخریب های درونی یا ناشی از دخالت عوامل بیرونی می شود ولی اگر روند رشد طبیعت متوقف شده بود یا هم پای رشد نیازها و احتیاجات ما نبود، امروز همه ما از گرسنگی مرده بودیم، و در واقع باوجود همه بی مهری ها و ضربات عامدانه یا ناشی از جهل و نا آگاهی انسان ها به طبیعت، همچنان به کار خود ادامه می دهد و بشکلی حیرت آور به زایش و رشد و تکثیر نمایی خود ادامه می دهد.
برای کسانی که در روستا زندگی می کنند این یک اتفاق عادی و روزمره و همه ساله هست که با یک مشت بذر یا یک کیسه بذر همه ساله یک هکتار گندم یا برنج یا انواع و اقسام سایر اقلام غذایی را تولید نمایند. یعنی یک دانه گندم سبب تولید ۷۰۰ دانه گندم می شود و این نسبت یک به هفتصد کم و بیش در خیلی از اقلام کشاورزی و طبیعی دیده می شود.
اگر در بین حیوانات هم جستجو نماییم به انواعی از حیوانات بر می خوریم که به شکل طبیعی و بدون دخالت بشر در سال تا یکصد بار و یا حتی بیشتر از خود تکثیر می کنند.
بازدهی طبیعت یا تولیدات مبتنی بر اراده طبیعت همیشه بیشتر از صد یا دویست یا سیصد درصد در هر سال بوده است ! کدام کسب و کاری و کدام سرمایه گذاری و فعالیت اقتصادی میتواند با این اندازه از بازدهی رقابت کند ؟
اما در دنیای واقعی و زمانی که به خروجی مزرعه ها و مراکز تولید محصولات کشاورزی و دامی نگاه میکنیم در اکثر این مواقع نرخ بازگشت سرمایه به مراتب کمتر از این هاست و اگر منصفانه بخواهیم از منظر اقتصادی نگاه نماییم، ارزش منابعی که صرف تولیدات کشاورزی و دامی می شود، به هیچ عنوان با میزان بازدهی تولیدات کشاورزی و دامی تطابق ندارد و شاید نرخ بازدهی در این بخش از اقتصاد یکی از کمترین نرخ های بازگشت سرمایه باشد.
راه چاره اما در دنیا یافت شده است و از آنجاییکه بر خلاف ما کمبودها و کسری ها از منابع ملی و ثروت عمومی نفت جبران نمی گردد، در مقابل هر مشکل و مساله ای تلاش می شود که چاره ای یافت شود و چاره مساله عدم بازدهی صنایع طبیعت محور در تفکیک مدیریت از مالکیت دیده شده است.
به گمان طراحان این چاره، نخستین قدم برای پاسخ به مساله پیچیده و تو در توی بازدهی پایین در صنایع طبیعت محور تفکیک و جداسازی پیچیدگی ها و اتصالات غیر ضروری امور مختلف به یکدیگر است.
امروزه مالکیت آب و زمین، تصمیم گیری برای کشت محصول، انتخاب اقلام مناسب، انتخاب و خرید و فرآوری بذر، تأمین سرمایه لازم، آماده سازی زمین، کشت محصول، مراقبت و داشت محصول، وجین، سمپاشی، هرس و خلاصه هر کاری که برای مراقبت از محصول لازم است، برداشت محصول، تعیین زمان برداشت و در نهایت فروش محصولات همگی بوسیله ی یک گروه انجام می شود. این گروه از افراد که امکان دارد به اشکال مختلف به یکدیگر مرتبط شده باشند با کمک هم و با پشتیبانی از یکدیگر سبب شکل گیری و رشد یکی از کم بازده ترین صنایع و بخش های اقتصاد کشور شده اند و البته در این میان حاکمیت هم مستاصل از اداره نیازهای غذایی و شغلی بیشتر از ۴.۵ کشاورز و خانواده های آنها ترجیح داده است تا در این راه بی حاصل بیشتر همراهی کند و تا وقتی که منابع مالی و نفتی وجود دارد تلاشی برای تغییر این ساختار نکند.
نظام بانکی و وزارت خانه های مرتبط شامل جهاد کشاورزی و صنعت و معدن و تجارت با کمک یکدیگر تنها توانسته اند تا با توزیع نامناسب منابع خود به روند بی حاصل یا کم حاصل موجود در حوزه کشاورزی و بخش تأمین غذای کشور کمک کرده و راه را هر چه بیشتر برای تخریب منابع و تهدید جدی منابع تجدید ناپذیری مانند خاک و آب کشور باز بگذارند. چرخه ای که تمامی اعضاء و دست اندرکاران آن ناراضی از یکدیگر، تنها به دور خود می پیچند و هیچ آمار و اعداد امید بخشی ندارند که آنرا منتشر نموده و سبب دلگرمی و امیدواری ذینفعان واقعی دایره فوق باشند.
* کارآفرین
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب