آیا ایرانیان در رفاه زندگی می کنند؟از کدام کشورها پایین تریم؟

آیا ایرانیان در رفاه زندگی می کنند؟از کدام کشورها پایین تریم؟ به گزارش رصد کالا، تجارت نیوز نوشت: آیا ایرانیان در رفاه زندگی می کنند؟ بستگی دارد این سوال را از چه کسی بپرسید.



اگر مردم عادی مخاطب این پرسش باشند، کاهش شدید مصرف گوشت قرمز، کاهش حیرت آور مصرف برنج ایرانی، گزارش ها در مورد ترک تحصیل ده ها هزار دانش آموز و مواردی از قبیل افزایش چند برابری آمار جرم و جنایت، همه و همه نشان داده است که رفاه در ایران کاسته شده است.
اما عده ای هم اصرار دارند که چنین نیست و ایرانیان اتفاقا در رفاه زندگی می کنند. مبنای ادعایِ این گروه دوم، آمارهایی از این قبیل است: هر سال میلیونها دستگاه خودرو در ایران فروخته می شود، تعداد ویلاها در مناطق خوش آب و هوای ایران افزوده شده یا این که مردم همچنان سفرهای تابستانی و نوروزی شان را طبق روال سالهای قبل ادامه می دهند.
واقعیت کدام است؟ آیا ایرانیان در رفاه زندگی می کنند یا این که رفاهشان کم شده است؟
تصویر مخدوش: نیمه پر در مقابل نیمه خالی لیوان
واقعیت به نگاه ناظر بستگی دارد.
اگر تعداد ویلاها در استانهای شمالی را در نظر بگیریم، آمارها واقعا صعودی بوده اند، اما آیا عامه ایرانیان در مناطق خوش آب و هوای گیلان و مازندران ویلا دارند؟
قطعا نه.
پژوهشی در سال ۱۳۹۴ خورشیدی نشان داده است که برای رشد اقتصادی ۸ درصدی، اقتصاد ایران باید حدود ۱۵۵ تا ۱۸۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری داشته باشد.
در مورد خودرو هم همینطور است. بر مبنای آمارهای رسمی، حدودا نیمی از خانوارهای ایرانی خودرو ندارند.

آیا وجود ویلا در استانهای شمالی به این مفهوم است که ایرانیان پولدار و مرفه هستند؟
به عبارت ساده تر، حتی اگر فرض نماییم که بازار خرید و فروش خودرو در ایران بسیار داغ است و هر جا را که نگاه می کنی عده ای درحال ثبت نام در قرعه کشی خودرو هستند، باز هم نزدیک به ۵۰ درصد از جمعیت ایران (که حدود ۴۲ میلیون نفر را در بر می گیرد) فاقد خودرو هستند.
آیا ایرانیان واقعا ثروتمند هستند؟
در مقابل، اقتصاددانان و جامعه شناسان معمولاً از آمارهای دیگری استفاده می نمایند که نیازی نیست حتما با چشم دیده شوند، اما حقیقت را منعکس می کنند.
وقتی صحبت از «رفاه» به میان می آید، مهم ترین شاخص در این حوزه معمولاً شاخص «درآمد سرانه» (Per capita income) است.

این شاخص، کل تولید کالا و خدمات در یک کشور در طول یک سال (یا همان GDP) را به جمعیت آن کشور تقسیم می کند و عددی که به دست می آید، «سرانه تولید ناخالص داخلی» یا «درآمد سرانه» است. (این دو تفاوت هایی دارند که فعلاً در نظر نمی گیریم.)
برای آنکه محاسبات دقیق تر باشد و بتوان کشورها را با هم مقایسه کرد، «قدرت خرید» در نظر گرفته می شود.

اظهارات مقامات رسمی نشان داده است که ایرانیان در ۱۰ سال قبل کاهش سقوط ۳۲ درصدی درآمد سرانه بوده اند.
مثلا، واضح است که اگر درآمد شما در ایران ماهانه ۶ میلیون تومان باشد و دلار را هم ۳۰ هزار تومان فرض نماییم، شما با درآمد ماهانه معادل ۲۰۰ دلاری تان، قدرت خریدی متفاوت از یک آمریکایی دارید که در جیبش ۲۰۰ دلار پول دارد.
بنابراین، همان شاخص بالا را بشکلی تعدیل می کنند که تفاوت «قدرت خرید» در کشورهای مختلف را هم در بر بگیرد و به این شاخص جدید، شاخص «برابری قدرت خرید» (Purchasing power parity یا PPP) گفته می شود که عیاری منصفانه برای مقایسه درآمد متوسط شهروندان کشورهای مختلف است.
بر اساس داده های «بانک جهانی» در سال ۲۰۲۰ میلادی، ایرانیان با درآمد سرانه حدود ۱۵ هزار و ۷۰۰ دلاری (بر حسب شاخص PPP)، پایین تر از کشورهایی مانند آذربایجان و ترکمنستان قرار داشته اند.
در واقع، ایرانیان به صورت متوسط «فقیرتر» از شهروندان آذربایجان و ترکمنستان بوده اند.
شهروندان ترکیه در همان زمان حدود ۳۰ هزار دلار درآمد سرانه داشته اند که حدودا ۲ برابر بیشتر از ایرانیان بوده است.
شهروندان کشورهایی مانند ویتنام (با درآمد سرانه ۱۱ هزار و ۵۰۰ دلاری) و پاکستان (با درآمد سرانه ۵ هزار و ۸۰۰ دلاری) هم پایین تر از ایرانیان قرار داشته اند.
بنابراین، اقتصاد ایران آن اندازه که ادعا می شود ثروت و رفاه مادی تولید نکرده، اما آن اندازه هم که ادعا می شود در قهقرا نیست.
ایرانی ها چه میزان توسعه را تجربه کرده اند؟
اما برای آنها که نگران اند این محاسبات دقیق نباشند و یا برای آنها که معتقدند پول و درآمد همه چیز را نشان نمی دهد، میتوان به شاخصهای دیگری هم مراجعه نمود.
«شاخص توسعه انسانی» (Human Development Index)، یکی از معروف ترینِ این شاخص ها است که سازمان ملل متحد هم از آن استفاه می کند.
این شاخص، زیرشاخصه هایی مانند «امید به زندگی»، «تحصیلات» (متوسط سالهای تحصیل در نظام آموزشی یک کشور)، «درآمد»، «دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی» و مواردی از این دست را مد نظر قرار می دهد.
در یک کلام، با استفاده از شاخص HDI، میتوان نتیجه گیری کرد که چه میزان از توسعه اقتصادی در یک کشور، به توسعه رفاه شهروندان بدل شده است.
بر اساس آمارهای سال ۲۰۱۹ میلادی، توسعه یافته ترین کشورهای جهان از این منظر، به ترتیب نروژ، ایرلند و سوئیس هستند. آمریکا هم در جایگاه هفدهم است.

ترکیه در زمینه «شاخص توسعه انسانی» در سالهای اخیر از ایران جلو زده است.
جایگاه ترکیه خیلی خوب است و این کشور از نظر شاخص HDI، در جایگاه ۵۴ در جهان قرار گرفته است.
«مسعود میرکاظمی»، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور چندی قبل گفته بود که اگر اقتصاد ایران در ۶ سال متوالی (یعنی تا سال ۱۴۰۷ خورشیدی)، سالانه ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشد، حجم اقتصاد ایران تازه به سال ۱۳۹۰ برمی گردد.
ایران هم در جایگاه ۷۰ قرار گرفته و در رده کشورهایی است که شاخص HDI برای آنها «بالا» بشمار می رود. (در این بررسی ۱۸۹ کشور لیست شده اند.)
نکته اما اینست که تا همین چند سال پیش، شاخص HDI در ایران بالاتر از ترکیه بود.
در مقام مقایسه، در آن سال شاخص HDI برای کشورهایی مانند برزیل (با رتبه ۸۴)، چین (با رتبه ۸۵) و ویتنام (با رتبه ۱۱۷) پایین تر از ایران بوده است.
کشورهایی مانند عربستان سعودی (با رتبه ۴۰)، گرجستان (با رتبه ۶۱) و مالزی (با رتبه ۶۲) هم بالاتر از ایران قرار داشته اند.
ما افول کرده ایم
اما تصور عمده ایرانیان اینست که وضع شان در سالهای گذشته، از نظر اقتصادی مدام بدتر و بدتر شده است. این احساس با حقیقت های اقتصادی هم همخوانی دارد و رفاه ایرانیان در سالهای اخیر واقعا کاهش داشته است.
«محمدهادی سبحانیان»، معاون وزیر اقتصاد، همین چند روز پیش گفته بود که اقتصاد ایران در فاصله سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ خورشیدی، تنها «یک درصد» رشد کرده است.
به گفته سبحانیان، در طول همین یک دهه، درآمد سرانه ایرانیان هم ۳۲ درصد کاهش داشته است. وقتی رشدی نداشته باشیم و درآمدمان هم کاهش داشته باشد، معلوم است که فقیرتر شده ایم!

ایرانی ها فقیر شده اند و همه شواهد نشان می دهند که همچنان فقیر خواهند ماند.
در واقع، به صورت متوسط تک تک ما ایرانیان در مقایسه با سال ۱۳۹۱، نه تنها ثروتمندتر نشده ایم، که حدودا یک سوم فقیرتر شده ایم.
«مسعود میرکاظمی»، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور هم چندی قبل گفته بود که اگر اقتصاد ایران در ۶ سال متوالی (یعنی تا سال ۱۴۰۷ خورشیدی)، سالانه ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشد، حجم اقتصاد ایران تازه به سال ۱۳۹۰ برمی گردد.
نکته اما اینست که اقتصاد ایران در ۵۰ سال قبل هیچگاه چنین رشدی را تجربه نکرده و حدودا تمام اقتصاددانان هم معتقدند که تحقق این میزان رشد اقتصادیِ متوالی برای اقتصاد ایران، غیر ممکن است.
پوپولیسم اقتصادی
علاوه بر این، برخی حقیقت های اقتصادی هم هست که «پوپولیست ها» نمی خواهند قبول شان کنند. نرخ رشد سرمایه گذاری در اقتصاد ایران در حدودا سراسر دهه ۱۳۹۰ منفی بوده است.
معنی این عبارت آن است که در عمده سالهای دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، در زیرساخت های اقتصادی ایران سرمایه گذاری نشده و زیرساخت ها فرسوده شده اند.
در واقع، تازه در سالهای آینده، ما با بحران کاهش تولید در ایران مواجه می شویم، چون که در سالهای گذشته به اندازه کافی سرمایه گذاری نکرده ایم.

اقتصاد ایران منابع مالی مورد نیاز برای رشد اقتصادی ۸ درصدی را در اختیار ندارد.
اوج این بحران، خودش را در چارچوب تولید نفت و گاز به نمایش خواهد گذاشت: چاه های نفت و گاز ایران به شدت فرسوده شده اند و ده ها میلیارد دلار سرمایه گذاری جدید نیاز است تا سطح تولید به قبل برگردد.
نیازی به گفتن نیست که با وجود تحریم ها، کسی حاضر به سرمایه گذاری ده ها میلیارد دلاری در صنایع نفت و گاز ایران نخواهد بود.
عددها دروغ نمی گویند
علاوه بر این، برای رشد ۸ درصدی سرمایه ای مورد نیاز است که اساسا اقتصاد ایران (با وضعیت کنونی) نمی تواند آنرا تأمین کند.
پژوهشی در سال ۱۳۹۴ خورشیدی نشان داده است که برای رشد اقتصادی ۸ درصدی، اقتصاد ایران باید حدود ۱۵۵ تا ۱۸۴ میلیارد دلار سرمایه گذاری داشته باشد. (اینجا را ببینید.)
اما این عدد چقدر بزرگ است؟
اگر اخبار درز کرده از مذاکرات هسته ای را قابل اعتنا بدانیم (از جمله خبرهایی که از شبکه «الجزیره» درز کرده اند)، در صورت امضای فوری توافق هسته ای، ایران خواهد توانست ۵۰ میلیون بشکه نفت در عرض ۱۲۰ روز به فروش برساند (نهایتا معادل ۵ میلیارد دلار) و به دارایی های بلوکه شده ۷ میلیارد دلاری خود در کره جنوبی هم دسترسی فوری داشته باشد.
مجموع این دو عدد حدود ۱۲ میلیارد دلار خواهد بود.
از طرفی، گفته می شود (و کسی مطمئن نیست) که ایران حدود ۱۰۰ میلیارد دلار منابع ارزی بلوکه شده هم در بانکهای خارجی دارد.
حتی اگر برجام همین امروز هم امضا شود و ایران به همه دلارهای بلوکه شده اش دسترسی پیدا کند، همچنان رشد اقتصادی ۸ درصدی برای چند سال متمادی بعید به نظر می آید.
مجموع این دو (حدود ۱۱۲ میلیارد دلار به فرض صحت)، همچنان برای تحقق رشد ۸ درصدی اقتصادی در یک سال هم کافی نیست.
ما فقیر شده ایم و متاسفانه باید قبول نماییم که تا سال ها باید با فقر دست و پنجه نرم نماییم.

بیشتر بخوانید: مالکان خانه های متری ۴۰۰ میلیون تومانی در تهران چه کسانی هستند؟ / وقتی مالکان گران ترین خانه هم مبهوت می شوند
گرانی بازار را کساد کرده / کاهش تا ۲۰ درصدی خرید گوشت نسبت به ماه گذشته


217 46




منبع:

1401/06/05
09:49:03
5.0 / 5
472
تگهای خبر: آموزش , ارز , اقتصاد , بازار
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۵
رصدکالا
rasadkala.ir - حقوق مادی و معنوی سایت رصد كالا محفوظ است

رصد كالا

یافتن بهترین قیمت برای کالاها